طلوع آفتاب مدرن
نگاهی به تابلوی «تاثر؛ طلوع آفتاب» اثر مونه
سامان آزادی
تابلویِ «Imperssion, Sunrise» که به روايتی محصولِ 1872، و به روايتی محصولِ 1873 است، تصويری از بندرِ لوهاور است که با حرکاتِ آزادانهیِ قلم، بيش از آن که تصويری دقيق به دست دهد، اشارهای به اين بندر دارد. مونه بعدها دربارهیِ اين عنوان اظهارِ نظر کرده و میگويد:
«يک چشمانداز تنها خيال است، و نه تصويری گذرا، و شايد به همينخاطر اين عنوان [امپرسيونيست] به واسطهیِ من به ما اطلاق شد. من کاری را که در لوهاور خلق کردم، آوردهبودم: از پنجره، خورشيدِ غبار گرفته و دکلِ قايقهايي که نزديکتر ايستاده بودند […] عنوانی برایِ کاتالوگ خواستند، آن [اثر] نمیتوانست واقعن ربطی به چشماندازِ لوهاور داشته باشد، و من گفتم «بگذاريد Imperssion»(تاثير آنی/ تاثير زودگذر)»
مونه خورشيد را تقريبن به همان روشنیِ آسمان رنگآميزی کرده است، وضعيتی که رطوبتِ بالا و روشناييِ ضعيفِ آسمان را نشان میدهد و به همين خاطر است که برایِ متمايز کردنِ خورشيد از اطرافش، بهجایِ استفاده از کنتراستِ بالا و تغييراتِ شدتِ رنگ، از رنگهایِ متمم و انواعِ رنگهایِ گرم استفاده شدهاست.
مقايسهیِ اين اثرِ مونه با تصويرِ سياو و سفيدِ همان اثر، بخشی از تفاوتِ آثارِ امپرسيونيستی و کلاسيکها را نشان میدهد. ببينيد که در نمونهیِ سياه و سفيد، چطور خورشيد و انعکاسش بر آب نامرئی میشوند.
امپرسیونیسم
در آوريلِ 1974، گروهی از نقاشان که خود را هنرمندانی گمنام میخواندند، نمايشگاهی نه چندان رسمی برپاکردند که غايبِ بزرگِ آن، ادوارد مانه، رهبرِ اين هنرمندانِ پيشرو بود. مانه در هيچيک از هشت نمايشگاه اين گروه شرکت نکرد، ولی سبکِ جسورانه و موضوعاتِ مدرنش، الهامبخش اين هنرمندانِ جوانتر بود که «امپرسيونيست» نام گرفتند. نامی که برآمده از تابلویِ «Impression, Sunrise» (تاثر، طلوعِ آفتاب) اثرِ مونه بود و توسطِ مونه، رنوار، پيسارو، سيسلی، سزان، دگا، گيومن و موريزو پذيرفته شد.
اين جوانانِ راديکال خيلی زود از قواعدِ آکادميک گذشتند. قلم را آزادانه بر بوم کشيدند، با الهام از ديگر نقاشان خلقِ اثر کردند، نقاشی را از هنرکدهها بيرون آورده و واردِ جهان کردند، به ثبتِ تاثيراتِ زودگذرِ انعکاسِ آفتاب پرداختند، چشماندازهایِ واقعگرايانهای از زندگیِ مدرن ترسيم کردند و بر ارجحيتِ يک کلِ مشخص بر جزئيات تاکيد نمودند.
اغلب، مولفههایِ نقاشیِ امپرسيونيستی را مشتمل بر نمايان بودنِ ضربههایِ قلم، ترکيببندیِ ساده، تاکيد بر نور در دگرگونیِ کيفيت (اغلب با تکيه بر تاثيرِ گذرِ زمان)، استفاده از مضامينِ پيشِپاافتاده، حضورِ «حرکت» بهمثابهیِ عنصرِ تعيينکنندهیِ تجربه و ادراکِ انسان و زوايایِ بصریِ غيرِمعمول برمیشمرند. مولفههايي که با نمايشِ مدرنيتِ اين مکتب، مکاتبِ مشابهی چون موسيقیِ امپرسيونيست و ادبياتِ امپرسيونيستی را نيز به دنبال آورد.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟